دلم گرفت از این روزا

از این روزای بی نشون

از این همه دربه دری

از گردش چرخ زمون

دلم گرفت از آدمها

دلم از بی کسی خونه               نمیتونه که بخونه

حرفای نگفته مونده                ولی دل باید بدونه

اون که رفته دیگه رفته          نمی خوام دیگه بمونه

نمی خوام که باز بیایی             این چشاتو من ببینم

 خاطرات باز جون بگیرن         باز دوباره من بمیرم

نمی خوام که باز بیایی           توی تاریکیم بسوزی

من پشیمونم از کاری که کردم                       من هیرونم دنبال کی باید بگردم

تو میخواستی با من باشی با هم بمونیم             چقدر اسرار کردم سلاحه با من نمونی

تو دور شده بودی من دورتر از تو                  یه حس به من میگفت میمونه پیشت نرو

شرایط جوری بود که راهو سخت میکرد            فکر به تو منو دیونم میکرد

 توی بن بست دلم غم داره فریاد می زنه

یکی با تناب اشکاش روحشو دار می زنه

شونه های اشکام شده از سنگینی کوله ی غم

چی می خواد از خدا وقتی اجلش روی سرش پر می زنه

می دونه به آخر خط رسیده فرصت موندن نداره

نفس های آخره ، شوق سرودن نداره

می دونه به آخر خط رسیده فرصت موندن نداره

نفس های آخره ، شوق سرودن نداره

رپ(سریع بخونید)

غصه و غم ، غربت من ، حرفای تلخ ، اشکای مرگ ، دستای سرد ، زخمای تن ،